I used to think one day We had tell the story of us
همیشه فکر میکردم داستان عشقمونو تعریف میکنیم
How we met and the sparks flew instantly
اینکه چه جوری آشنا شدیم و تو یه نگاه عاشق شدیم
People would say‚ They are the lucky ones
مردم(بعد از تعریف داستان)میگن خوش به حالشون
I used to know my place was a spot next to you
همیشه میدونستم جای من کنار توئه
Now I am searching the room for an empty seat
ولی الان دارم دنبال یه جای خالی تو اتاق میگردم
′Cause lately I don′t even know what page You are on
چون اخیرا دیگه نمیدونم تو چه صفحه از داستانمون هستی
Oh‚ a simple complication
یه پیچیدگی ساده(در عین اینکه یه موضوع ساده است ولی الان پیچیده شده)
Miscommunications lead to fall out
بد برداشت کردن درک نکردن هم باعث بحث جدل بینمون شده
So many things that I wish you knew
خیلی چیزا تو دلم هست که میخواستم بهت بدم
So many walls up I can′t break through
کلی دیوار دورته که نتونستم ازشون بگذرم ببینم تو دلت چی میگذره
Now I am standing alone In a crowded room
الان من تو این اتاق شلوغ تنها وایساده ام
And We are not speaking and I am dying to know
ولی اصلا با هم حرف نمیزنیم و دارم میمیرم که بدونم
Is it killing you like, It is killing me yeah
این که با هم حرف نمیزنیم انقدر که داره منو میکشه تو رو هم آزار میده؟
I don′t know what to say since the twist of fate
دیگه نمیدونم چی باید درباره این بدشگونی(اینکه من فکر میکردم عاشق همیم ولی الان داریم جدا میشیم)بگم
When it all broke down and the story of us
وقتی که ما به همه چی گند زدیم
و داستان عشق ما
Looks a lot like a tragedy now next chapter
الان دیگه شبیه یه تراژدی شده فصل بعد(از کتاب)
How′d we end up this way?
چی شد که کارمون به اینجا کشید؟
See me nervously pulling at my clothes
منو ببین که چه مضطرب دارمبا لباسم ور میرم
And trying to look busy
که نشون بدم سرم گرمه و به تو نگاه نمیکنم
And You are doing your best to avoid me
و تو هم داری سخت تلاش میکنی که منو نادیده بگیری
I am starting to think one day I will tell the story of us
من همش به این فکرم که یه روز داستان عشقمونو برای همه میگم
How I was losing my mind when I saw you here
این که چه جوری دست پاچه شدم وقتی تو رو اینجا دیدم
But you held your pride like you should have held me
ولی تو غرورت رو به من ترجیح دادی
Oh‚ I am scared to see the ending
و من میترسم که پایان(داستان عشقمون)رو ببینم
Why are we pretending this is nothing?
چرا داریم تظاهر میکنیم که چیز خاصی نیست؟
I had tell you I miss you but I don′t know how
دلم میخواد بهت بگم چقدر دلتنگتم ولی نمیدونم چه جوری
I have never heard silence quite this loud
تا حالا صدای سکوت رو انقدر بلند نشنیده بودم
Now I am standing alone in a crowded room
الان من تو این اتاق شلوغ تنها وایساده ام
And We are not speaking and I am dying to know
ولی اصلا با هم حرف نمیزنیم و دارم میمیرم که بدونم
Is it killing you like, It is killing me yeah
این که با هم حرف نمیزنیم انقدر که داره منو میکشه تو رو هم آزار میده؟
I don′t know what to say since the twist of fate
دیگه نمیدونم چی باید درباره این بدشگونی(اینکه من فکر میکردم عاشق همیم ولی الان داریم جدا میشیم)بگم
When it all broke down and the story of us
وقتی که ما به همه چی گند زدیم
و داستان عشق ما
Looks a lot like a tragedy now
الان دیگه شبیه یه تراژدی شده
This is looking like a contest
عین یه مسابقه شده
Of who can act like they care less
سر این که کی میتونه بیشتر اون یکیو نادیده بگیره
Of who can act like they care less
سر این که کی میتونه بیشتر اون یکیو نادیده بگیره
But I liked it better when you were on my side
ولی من کتر تو بودن رو بیشتر دوست دارم
The battle′s in your hands now
میدون جنگ الان تو دستای توئه
But I would lay my armor down
ولی من زره و سلاحمو میندازم زمین
If You had say You had rather love than fight
اگه بگی که عشق رو به جنگ ترجیح میدی
So many things that you wish I knew
خیلی چیزا تو دلم هست که میخواستم بهت بگم
But the story of us might be ending soon
ولی داستان عشق ما داره خیلی زود تموم میشه
Now I am standing alone in a crowded room
الان من تو این اتاق شلوغ تنها وایساده ام
And We are not speaking and I am dying to know
ولی اصلا با هم حرف نمیزنیم و دارم میمیرم که بدونم
Is it killing you like, It is killing me yeah
این که با هم حرف نمیزنیم انقدر که داره منو میکشه تو رو هم آزار میده؟
I don′t know what to say since the twist of fate
دیگه نمیدونم چی باید درباره این بدشگونی(اینکه من فکر میکردم عاشق همیم ولی الان داریم جدا میشیم)بگم
When it all broke down
وقتی که ما به همه چی گند زدیم
and the story of us
و داستان عشق ما
Looks a lot like a tragedy now
الان دیگه شبیه یه تراژدی شده
And We are not speaking and I am dying to know
ولی اصلا با هم حرف نمیزنیم و دارم میمیرم که بدونم
Is it killing you like, It is killing me yeah
این که با هم حرف نمیزنیم انقدر که داره منو میکشه تو رو هم آزار میده؟
I don′t know what to say since the twist of fate
دیگه نمیدونم چی باید درباره این بدشگونی(اینکه من فکر میکردم عاشق همیم ولی الان داریم جدا میشیم)بگم
When it all broke down and the story of us
وقتی که ما به همه چی گند زدیم و داستان عشق ما
Looks a lot like a tragedy now‚ the end
الان دیگه شبیه یه تراژدی شده پایان(کتاب داستان)
نظرات کاربران