مجله علمی تفریحی بیبیس
0

دانلود رمان انگلیسی “من که از حزب قهرمان تبعید شدم، تصمیم گرفتم زندگی آرامی در روستا داشته باشم”-جلد 3

بازدید 599
  • عنوان: Banished from the Hero’s Party, I Decided to Live a Quiet Life in the Countryside, Vol. 3
  • نویسنده: Zappon
  • سال انتشار: 2021
  • تعداد صفحه: 239
  • زبان اصلی: انگلیسی
  • نوع فایل: pdf
  • حجم فایل: 5.03 مگابایت

آسمان آبی بی ابر. نسیم ملایمی روی تپه ای سرسبز می وزید.
روتی صدا زد: «برادر بزرگ».
او هیچ زره یا سلاح مجهزی نداشت. در حال حاضر او فقط یک دختر روستایی معمولی بود. بالای موهای آبی زیبایش کلاهی با روبان سفید روی آن نشسته بود.
زنبیلی در دست داشت. داخلش مقداری نان، پنیر، کمی بیکن و مقداری شیر بز بود.
“الان برویم و ناهار بخوریم؟”
“آره.” روتی از جایش که کنارم نشسته بود لبخند می زد. “خوشحالم که توانستیم یک هفته کامل را با هم سپری کنیم، برادر بزرگ.”
من در منطقه مرزی بین پادشاهی آوالونیا و پادشاهی ورونیا در جنوب مستقر بودم. روابط بین دو کشور اخیراً تیره شده بود. بعد از اتمام اعزام شش ماهه ام، کمی استراحت کرده بودم و برای دیدن روتی برگشته بودم.
گذراندن لحظات آرام با خواهر کوچکم لذت بخش بود. محافظت از آن دختر کوچولوی خندان تنها دلیلی بود که در آزمایش های فراوان شوالیه بودن دوام آوردم.
با این حال، حتی این برای همیشه ادامه نخواهد داشت.
برکت الهی من-راهنما- مهارت اولیه سطح 30+ را داشت. به غیر از شروع قوی، هیچ ویژگی بازخریدی ارائه نمی‌دهد.
وقتی زمان شروع سفر روتی فرا می رسید، من او را از هر چیزی محافظت می کردم، خواه اورک، اژدها یا چیز بدتر. اما در مقطعی به حد خود می رسیدم. و وقتی آن زمان فرا رسید …

Cloudless blue skies. A gentle breeze rustled across a verdant hill.
“Big Brother,” Ruti called out.
She did not have any armor or weapons equipped. At present, she was just a normal village girl. Atop her pretty blue hair sat a hat accented with a white ribbon.
She had a basket in her hand. Inside was some bread, cheese, a little bit of bacon, and some goat’s milk to go with it.
“Shall we go ahead and have lunch now?”
“Yes.” Ruti was smiling from her spot sitting next to me. “I’m glad we could spend a whole week together, Big Brother.”
I had been stationed at the border region between the Kingdom of Avalonia and the Kingdom of Veronia to the south. Relations had grown strained between the two nations as of late. After finishing my six-month deployment, I had been given a bit of a rest and had come back to see Ruti.
Spending peaceful moments with my little sister was enjoyable. Protecting that smiling little girl was the only reason I’d persevered through the many trials of being a knight.
Even this won’t last forever, though.
My Divine Blessing—Guide—had the initial skill of level +30. Other than starting strong, it provided no redeeming features.
When the time came for Ruti to begin her journey, I would protect her from anything, be it orcs, dragons, or something worse. But at some point, I would reach my limit. And when that time came…

این رمان را از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید.

Download: Banished from the Hero’s Party, I Decided to Live a Quiet Life in the Countryside, Vol. 3

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

بیشتر بخوانید