- عنوان: Lord of the Mysteries – vol 02
- نویسنده: cuttlefish that loves diving
- سال انتشار: ?
- تعداد صفحه: 692
- زبان اصلی: انگلیسی
- نوع فایل: pdf
- حجم فایل: 4.12 مگابایت
همیشه برای آنچه که سرنوشت به ارمغان می آورد، قیمتی در نظر گرفته می شود – اقتباس شده از مری ملکه اسکاتلند اثر تسوایگ.
“من هیچ کس نیستم و زمانی برای توجه به روشنایی خورشید ندارم.
پدر و مادرم نتوانستند به من کمک کنند و من تحصیلات بالایی نداشتم.
“من برای بسیاری از مشاغل درخواست داده ام، اما هیچ کس مرا استخدام نکرده است. شاید به این دلیل است که من در بیان خودم خوب نیستم، و بهترین ارتباط دهنده نیستم. حدس می زنم که فقط توانایی کافی از خود نشان نداده ام.
“یک بار در یک دوره سه روزه دو قرص نان می خوردم. گرسنگی مرا شب ها بیدار نگه می داشت. حداقل یک ماه اجاره خانه را پیش پرداخت می کردم، بنابراین مجبور نبودم بیرون با باد سرد زمستان روبرو شوم.
«بالاخره، در سردخانه بیمارستان کاری پیدا کردم و مراقب مردگان بودم.
“شب در بیمارستان سردتر از آن چیزی بود که تصورش را می کردم. چراغ های دیوار راهرو خاموش بود و همه چیز را در تاریکی می پوشاند. من به سختی می توانستم پاهایم را ببینم و تنها نوری که به بیرون تراوش می کرد از اتاق ها بود.
“Mon Dieu، بوی چیزی تند می داد. بوی مرگ در هوا می پیچید. و هر از چند گاهی مجبور می شدیم به انتقال اجساد به سردخانه کمک کنیم.
“این پر زرق و برق ترین شغل نبود، اما نان را روی میز می گذاشت. به علاوه، اوقات فراغت شبانه به من اجازه می داد درس بخوانم. تعداد کمی از مردم به سردخانه می رفتند، اما وقتی این کار را انجام می دادند، آنجا بودند و اجساد را تحویل می دادند یا می بردند. من مجبور شدم بدون کتاب زندگی کنم، زیرا نمیتوانستم آنها را بخرم، و امیدی به پسانداز کافی برای آنها نداشتم.
“اما من مجبور شدم از سلفم برای ترک ناگهانی تشکر کنم، زیرا به من اجازه داد تا این شغل را پیدا کنم.
A price is always exacted for what fate bestows—adapted from Zweig’s Mary Queen of Scots.
“I’m a nobody, with no time to notice the brightness of the sun.
“My parents couldn’t help me, and I wasn’t highly educated. I had no choice but to make it on my own in the city.
“I’d applied to many jobs, but no one ever hired me. Maybe it’s because I’m not good at expressing myself, and I’m not the best communicator. I guess I just haven’t shown enough ability.
“Once, I’d eaten two loaves of bread over a three-day period. Hunger kept me up at night. At least I paid a month’s rent in advance, so I didn’t have to face the cold winter wind outside.
“Finally, I found a job at the hospital’s morgue, keeping vigil over the dead.
“Nighttime in the hospital was colder than I could have ever imagined. The corridor’s wall lights were out, leaving everything shrouded in darkness. I could barely see my feet, and the only light seeping out was from the rooms.
“Mon Dieu, it reeked of something fierce. The smell of death lingered in the air. And from time to time, we had to help move the bodies into the morgue.
“It wasn’t the most glamorous of jobs, but it put bread on the table. Plus, the free time at night allowed me to study. Few people ventured to the morgue, but when they did, they were there delivering bodies or taking them away for cremation. I had to make do without books, as I couldn’t afford them, nor did I see any hope of saving up enough for them.
“But I had to thank my predecessor for leaving so suddenly, as it allowed me to get this job.
این رمان را از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید.
Download: Lord of the Mysteries – vol 02
نظرات کاربران