Gelip gelip kalbimi vuruyorمیاد و میره قلبمو به تپش میندازهYaşananlar içimde bir yorgun mermiاون چه که درونم اتفاق افتاد مثل یه گلوله خسته استKarşımda dağ gibi duruyorجلوی من مثل یه کوه وایسادهBana düşman anılar lütfen ادامه مطلب

Sus, konuşman keskin bıçak gibi zatenساکت شو، حرف‌هات مثل چاقوی تیزِHer şey bittiyse kabul lazım bazenگاهی باید قبول کنی که همه چیز تموم شدهKulağıma fısıldadığın o sihirleri sözleriاون کلمات جادویی که تو گوشم زمزمه کردیDuyman ادامه مطلب

ben ömrüm boyunca hepsini aradımمن تموم عمرم به دنبال اونها بودم Gördüm aşık oldum gözünden tanıdımدیدم عاشق شدم از چشمات تشخیص دادم Nazlardan sözlerden korusurken gözlerdenدر حالی که عشوه می‌کردی و مراقب حرف زدنت بودی ادامه مطلب

Affet(آفِت)ببخش Tanıyamadım gözlerini, affet(تَنییامادیم گوزلرینی، آفِت)نتونستم چشات رو بشناسم، ببخش Umutsuz sözlerimi affet(اوموتسوز سوزلریمی آفِت)حرف‌های ناامیدم رو ببخش Tutarsız benliğimi affet(توتارسِز بنلیغیمی آفِت)بی‌ثباتیِ وجودم رو ببخش Pare pare(پاره پاره)تکه تکه Yaralar dökülür, şelale(یارالار دوکولور، شِلاله)زخم‌ها ادامه مطلب

Mon amourعزیزمSur l’eau des fontainesروی آب فواره‌هاMon amourعزیزمOù le vent les amèneاونجا که باد گلبرگا رو می‌برهMon amourعزیزمLe soir tombéوقتی شب می‌افتهOn voit flotterمی‌بینی که رو آب شناورنDes pétales de rosesگلبرگ‌های گل رزMon amourعزیزمEt les ادامه مطلب

C’était le temps d’une autre annéeاون زمان یک سال دیگه بودLe temps des néons allumésزمان لامپ‌های نئون روشنLe temps des témoins des colombesزمان شاهدان کبوترهاLe temps de la vitesse et de l’ombreزمان سرعت و سایهLe ادامه مطلب

Je ne rêve plus, je ne fume plusدیگه خواب نمی‌بینم، دیگه سیگار نمیکشمJe n’ai même plus d’histoireحتی دیگه هیچ داستانی ندارمJe suis seule sans toi, je suis laide sans toiبدون تو تنها هستم، بدون تو ادامه مطلب

Bébe j’ai posé mon repasببخشید، غذام رو کنار گذاشتمJ’ai perdu l’appétit depuis longtempsمدت‌هاست اشتهایم رو از دست دادمDepuis que tu m’as laisséاز وقتی که منو ترک کردیJ’avoue que je me suis comporté comme un laud-saاعتراف ادامه مطلب

Parce que tu croisچون تو فکر می‌کنیQue tu es ma faiblesseکه تو نقطه ضعف منیTu me blessesمنو می‌زاریMe meurtrisآزارم می‌دیEt te joues de moiو باهام بازی می‌کنیComme de toutes chosesمثل هر چیز دیگه‌ایEt disposesو کنترل ادامه مطلب

Ils sont venus, ils sont tous làاومدن، همشون اومدنDès qu’ils ont entendu ce criتا صدای اون فریادو شنیدنElle va mourir, la mammaمامان داره می‌میرهIls sont venus, ils sont tous làاومدن، همشون اینجانMême ceux du sud ادامه مطلب